با توجه به تحقیقی که در مجله تحقیقاتی کانسیومر ریسرچ ( consumer research) ثبت شده، دو محقق به نام های مائورا اسکات و استفن نوولیس نشان می دهند که در صورتی که به جای مشخص کردن یک هدف کاملا مشخص و دقیق (مثلا کاهش وزن به میزان 5 کیلوگرم)، هدف خود را در بازه ی دارای حد اقل و حد اکثر ( در یک بازه دارای مینیمم و ماکسیمیم) قرار دهیم( مثلا کاهش وزن 4-6 کیلوگرم وزن در ماه)، احتمال پایبندی به هدف و استقامت تا رسیدن به نتیجه نهایی، به میزان چشمگیری افزایش پیدا می کند

در یکی از تحقیقات صورت گرفته، نیمی از شرکت کنندگان در یک کلوپ فیتنس (با چکینگ منظم) هدفی با دامنه ی حد اقل و حد اکثری برای خود انتخاب کردند ( مثلا کاهش وزن 1-3 کیلوگرم به صورت هفتگی). نیمه دیگر شرکت کنندگان یک هدف دقیق و مشخص را برای خود انتخاب کردند ( مثلا کاهش وزن هفتگی 2 کیلوگرم). که در مجموع این آزمایش به میزان 10 هفته به طول انجامید.
به جز اندک تغییر ذکر شده در نوع هدف گذاری، سایر فعالیت های هر دو گروه شامل مصرف غذاهای سالم، رژیم غذایی مناسب و تمرینات ورزشی منظم یکسان بود.
پس از پایان این دوره 10 هفته ای، محققین عملکرد هر دو گروه را اندازه گیری کردند. محققین دو فاکتور را اندازهی گیری کردند: اول) میزان کاهش وزن هر گروه و دوم) تمایل شرکت کننده ها برای ادامه این دوره به مدت 10 هفته دیگر.
اگرچه تفاوت زیادی بین وزن های کاسته شده دو گروه وجود نداشت ( در سه هفته اول، آنهایی که هدفشان در یک بازه دارای مینیمم و ماکسیمم قرار داشت 2.67 کیلوگرم کاهش وزن داشتند، و گروهی که هدفی دقیق و مشخص داشتند 2.2 کیلوگرم کاهش وزن). نکته ی جالب فاکتور دوم بود، که گروه اول اشتیاق بسیار زیاد تری برای ادامه این برنامه داشتند.
افرادی که برای خود هدف بازه ای دارای مینیمم و ماکسیمم تعیین کرده بودند 60 درصد بیشتر از گروه دیگر برای تمدید دوره به مدت 10 هفته ثبت نام کردند.
همانطور که به خوبی می دانید کلید طلایی دستیابی به هر هدفی استقامت و پایداری است تا در نهایت به هدف نهایی دست یابید. بنابر این یک تغییر جزیی در نوع هدف گذاری می تواند تفاوت چشمگیری در استقامت و متعهد ماندن به اهداف و برنامه ریزی های معین شده ایجاد کند.
اما چرا افراد به هدفی که کمتر مشخص و دقیق باشد، پایبندی بیشتری دارند؟
سوال خوبی است. دو عامل کلیدی وجود دارد که مشخص می کند هر فردی به هدفی که برای خود تعیین می کند پایبند می ماند و راهش را تا دستیابی به هدف ادامه می دهد یا خیر. 1) چقدر این هدف چالشی و انگیزش دهنده است. 2) این هدف چقدر دست یافتنی به نظر می رسد.
تا زمانی که افراد به میزان کافی به چالش کشیده نشوند، حس دستیابی به هدف به آنها دست نمی دهد، اما این چالش باید به میزانی باشد که احتمال منطقی ای برای دستیابی به هدف نیز وجود داشته باشد.
برخلاف هدف گذاری نوع سنتی، هدف گذاری بازه ای هر دوی این مزیت ها را داراست.
اجازه دهید ببینیم که این شیوه هدف گذاری چگونه می تواند در دستیابی به اهداف شغلی و حرفه ای نیز به شما کمک کند.
دفعه ی بعد که تصمیم گرفتید با لیست بلند بالایی که هفته ی قبل تهیه کرده اید تماس بگیرید، می توانید با انتخاب اهداف بازه ای به خود انگیزه ی بیشتری برای ادامه و به نتیجه رسیدن نهایی بدهید ( مثلا 20 تا 30 تماس تا آخر هفته، به جای هدف دقیق 25 تماس).
حال کافیست نگاهی به زندگی خود انداخته تا ببینید این استراتژی چگونه می تواند به شما کمک کند.
منبع:http://erfanizade.com